وی زاده? 27 محرم 1155 هجری قمری برابر با 27 خرداد ماه 1121 خورشیدی و 17 ژوئن 1742 میلادی در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاریاش را در 15 ربیع الثانی 1195 هجری قمری برابر با 1 فروردین ماه 1161 خورشیدی و 21 مارس 1782 میلادی در ساری برگزار کرد و سرانجام در 21 ذی الحجه 1211 هجری قمری برابر 27 اردیبهشت ماه 1177 خورشیدی و 17 مه 1798 میلادی در شوشا درگذشت.
آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهی رسید.
ریشههای قدرتیابی دودمان قاجار
درباره اصل و نسب قاجارها اطلاعات درستی در دست نیست . اما اینطور که بر میآید آنها از نژاد ترک بودند.آنها از دوره صفویه در تاریخ ایران پیدا شدند. وآن مطالبی که آنها را به مغولان منتسب میکند نامعتبر میباشد در اواخر قرن نهم هجری شاه عباس آنها را برای دفاع از مرزها به سه قسمت تقسیم کرد. قسمتی در مرو برای مقاومت در برابر ازبکان، قسمتی در گنجه و ایروان و قسمت دیگر در قلعه مبارک آباد استر آباد ساکن شدند .
با توجه به سکونت قاجارها در حوزه فرهنگ و تمدن ایران میتوان آنها را ایرانی شده نامید . قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس برمیگردد. آنان ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان به دلیل کمکهای بزرگشان به دربار صفوی، قدرت بیشتری یافتند و سپس دستهای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان، یوخاریباشها را به حکمرانی منسوب کرد که ساکنین بالادست رود گرگان بودند، تا با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و اشاقیباشها زیر نظرایشان حکومت گردند و محمد حسن خان را به قتل رساندند. سپس محمد خان را در خردسالی مقطوع النسل کردند و برای همین در ذکر نام وی یعنی آقامحمد را به شکل آغامحمد مینویسند.
وضعیت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان
زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش میکرد. فرماندهی سپاه شاهرخ شاه به محمدحسن خان بعلت تجربه و تدبیر فوق العاده ایشان واگذارگردید . با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس ازآن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت . فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا رامجددا برتخت سلطنت نشاندند.
کریم خان و قاجار
چندی بعد محمدحسن خان سپاهی مجهز و منظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجرها بود؛ اما در نهایت شکست خورده و در میدان جنگ توسط سبزعلی بیگ حاکم سابق استرآباد کشته شد و سرش از تن جدا گردید.
بنیان نهادن حکومت قاجاریه
آغا محمد خان در 13 صفر سال 1193 هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغهای اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همین که عمهاش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقهباش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار تا پای مرگ رفت ولی سرانجام در بندپی نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شد بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و جشن نوروز را به دستور وی با تشریفات برگزار نمودند. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطفعلی خان زند با همیاری حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آغا محمد خان از آن زمان به مدت 15 سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهمترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آغا محمدخان در سمیرم و محاصره شیراز است . سرانجام آقا محمد خان قدرت نظامی خود را افزایش داد و با کمک حاج ابراهیم خان کلانتر که دروازههای شهررا پنهانی برای او گشود، وارد شیراز شد . با ورود آقا محمد خان قاجار به شیراز، لطف علی خان زند به کرمان گریخت .و پس از آن محاصره طولانی کرمان در سال 1208 هجری قمری است .در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد.
به عقیده حاج ابراهیم خان کلانتر، لطفعلی خان دلاوری شجاع بود اما برای مملکت داری مناسب نبود ولی آقا محمد خان قابلیت انجام امور سیاسی داشت . (صفحه 9 - کتاب لطف علی خان – ناصر نجمی – بهار 1376)
فاجعه تاریخی کرمان
مردم کرمان چندبار گرفتار حملات ددمنشانه متجاوزان و قتل عام قرارگرفته اند که آخرین بار آن توسط آغامحمدخان قاجار در سال 1209 هجری قمری صورت گرفت . ماجرا به براندازی دودمان زندیه و پیدایش دودمان پادشاهی قاجار مربوط می شود. در حقیقت مردم این سامان قربانی کشمکش و نبرد سرنوشت ساز دو قدرت داخلی یعنی لطفعلی خان زند آخرین بازمانده پادشاهی زند و آغامحمدخان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار شدند .
سرگذشت زندیه که کمتر مورد توجه بوده است، نکات جالبی دارد. کریم خان زند اولین چهره در این دودمان است که نام نسبتاً نیکی از خود به جا گذاشت . وی فردی اهل تساهل و مدارا بود و حتی نام پادشاهی بر خود ننهاد، بلکه خود را وکیل الرعایا نامید. در دوران حکومت وی اصلاحاتی در مناسبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز به انجام رسید . وی هم به لحاظ سیاست خارجی و تثبیت مرزها و تکیه بر وحدت ملی گامهای مثبتی برداشت و هم در ایجاد امنیت داخلی و رونق اقتصادی و بالابردن سطح رفاه عمومی و بهبود نظام مالیاتی و... کارهای مثبتی انجام داد. وی گرچه از اقتدار خوبی در میان مردم برخوردار بود، اما سعی می کرد خود را خادم و وکیل مردم معرفی کند و اقتدار خود را به نمایش نگذارد.
اما پس از او جانشینانش نتوانستند کارنامه خوبی از خود ارائه دهند. درگیریهای داخلی و کشمکشها بر سر کسب قدرت فزونی گرفت. این تنازعات مکرر و مستمر نظام زندیه را روز به روز ناکارآمد تر و ضعیف تر کرد تا سرانجام به فروپاشی آن انجامید. هنوز مراسم خاکسپاری کریم خان (1193هجری قمری) پایان نیافته بود که سران حکومت به جان هم افتادند و بر روی هم شمشیر کشیدند. هرکدام از سران به حمایت یکی از فرزندان، علیه دیگری کشمکش آغاز کرد تا سرانجام پس از سه روز، زکی خان توانست بر جناح رقیب غلبه کند و با کشتن تنی چند از هم آوردان زمام قدرت را به دست گیرد. در این سه روز، جنازه کریم خان بر زمین مانده بود و پس از پایان کشمکش با انجام مراسم خاص به خاک سپرده شد. زکی خان سلطنت را به ابوالفتح خان پسر بزرگ کریم خان داد، اما این سلطنت 70 روز بیشتر دوام نیافت. این تنازع اولیه زنجیره وار ادامه یافت. برادر کریم خان و سردارانش هم وارد سهم خواهی از قدرت شدند و آشوب و هرج و مرج را دامن زدند.
این روال 10 سال به طول انجامید و سرداران زند هریک با کشتار دیگری به قدرت می رسیدند و باز خود به دست دیگری کشته می شدند. سرانجام در سال 1203 هجری قمری لطفعلی خان فرزند جعفرخان به قدرت رسید. شش سالی که لطفعلی خان به ظاهر قدرت را در دست داشت جز درگیری با مخالفان کار دیگری نداشت. در این دوران کشمکشهای داخلی زندیه باعث شده بود، سران ایل قاجار که در شمال ایران، نواحی مازندران و تهران و گرگان نفوذ داشتند، به طمع افتاده و به سوی گرفتن قدرت خیزبردارند وپس از آخرین درگیریهای بین لطفعلی خان وآغامحمدخان، خان قاجار به شیراز لشگرکشی کرد و پایتخت آخرین بازمانده دودمان زند را محاصره کرد.
دو ماه محاصره، باعث کمبود مواد غذایی برای سربازان و چهرپایان قجرها شد و آنها به ناگزیر به تهران بازگشتند . لطفعلی خان به خیال پیشگیری از حمله مجدد وی به کرمان لشگرکشی کرد تا بر آنجا مسلط شود و راه نفوذ خان قاجار را سد کند. اما وی در این حمله موفق نبود و به شیراز بازگشت. این شکست سیاسی آثار بدی در درون نظام زندیه گذاشت و برخی سران و قدرتمندان درون حکومت به دلیل عدم کفایت لطفعلی خان به فکر توطئه علیه وی افتادند.
سرانجام با لشکرکشی آغامحمدخان به شیراز، با نوعی حیله جنگی لطفعلی خان شکست خورد و به کرمان گریخت. آغامحمدخان در سال 1206 هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این دو رهبر نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در 1208 بر کرمان مسلط شد. این خبر آغامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند. لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیرکرد و به کشتار و قتل عام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. گفته اند او دستور داد تپه یی از چشمان مردم بسازند.
آقا محمد خان قاجار در سال 1174 هجری شمسی (1795 میلادی )، در تهران تاجگذاری کرد .
رویکرد به خراسان و ماورای نهر و براندازی افشاریان
بعد ار آن به خراسان لشکر کشید و شاهرخ، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن فتحعلیخان را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجهها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید. و سپس لشکرکشی به بخارا را قصد نمود که خبردار شد از جانب روسها دیگر خطری نیست. برای همین حاکمان طرفدار روس آن دیار را سرکوب کرد و مرو را آزاد کرد و ازبکان را وادار به عقب نشینی نمود و بخارا را تحت الحمایه دولت ایران قرار داد و چون مردم آن دیار با وی مخالفتی نداشتند به آنان آزاری نرساند و پس از آن به دستور وی گروهی را به منظور تعقیب نادرقلی شاهرخ اقشار به هرات فرستاد و پس از آن تا کابل پیش رفتند ولی نادرقلی در کوههای هیمالیا در افغانستان مکان خود را تغییر میداد[مدرک] سرانجام از تعقیب وی دست برداشتند و بلخ را از حاکم کابل به بهای 500 هزار سکه طلا خریداری نمودند؛ این کار آقا محمد خان چندین هدف را دنبال میکرد که مهمترین و دراز مدتترین آنها جلب حمایت حاکم کابل برای حمله به هندوستان بود و افغانستان را نیز تحت حمایت دولت ایران قرار داد و به ساری برگشت و در عمارت زمستانی خود واقع در پشت مسجد شاه غازی (که اکنون اثری از آن باقی نیست)، گنجینههای باقیمانده از دوران افشاریه - که نادر با خود از هند آورده بود و باعث ثروتمندی بسیاری از فرماندهان و نوادگان او شد - را پنهان کرد.
حمله روسیه به سواحل غربی دریای خزر
در شهریور 1175 (سپتامبر 1796 میلادی)، سپاه روس به فرماندهی ژنرال کنت والرین زبوف، به نیروهای ژنرال گردویچ که قبلا به دربند اعزام گردیده بود، پیوست و قلعههای دربند، باکو و تالش را تصرف نمود ه بر تمام سواحل غربی دریای خزر از مصب رود کر و اترک مسلط شد . سپس ژنرال زبوف از جلگه شیروان و از کنار ساحل، وارد دشت مغان شد و از رود ارس گذشت . دسته دیگری از سپاهیان روس لنگران را اشغال کردند لذا آذربایجان و رشت مورد تهدید قرار گرفتند .خان قاجار برای سرکوب آنان عازم قفقاز شد اما هنوز به آنجا نرسیده بود که در 19 آبان 1175 (نهم نوامبر 1796) میلادی، کاترین دوم تزار مقتدر روسیه درگذشت و پس از او پل اول بر تخت حکومت نشست و با تغییر سیاستها توسط او، ارتش روسیه خاکهای اشغال شده ایران و حتی گرجستان را ترک گفتند.
برخی گفتهها در باره آغامحمدخان
سرجان ملکم: آغامحمدخان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت میزیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز میخواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمیخاست و بعبادت میپرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود باباخان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب میآمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.
عبدالعظیم رضایی (نویسنده کتاب تاریخ ده هزارساله ایران): وی مردی سنگدل، عقدهای (بسبب مقطوع النسل بودن) خشن و کینه توز، سخت کش و بیرحم بود.
استاد معین: آغامحمدخان در حمله به قفقاز دستور قتل عام و خرابی کلیساها را داد و بخشی از شهر را ویران ساخت.
دکتر مصاحب: وی مردی کینه خواه و بیرحم و قدرت جوی و چاره گر بود. بیرحمی او به اوج میرسید.
برچسبها: